عشق یعنی...
او
بر نخواهد گشت
به خواب ها بگویید
بی خیال شوند و دیگر نیایند... (عشق یعنی)
بیـــــا تـا آسمــان هنـــــوز گـریــــــه مـی کـنـــــد ،
روی سنـگفـــــرش خیــــابـان بـرقصیــــم
حرف مــــردم بـه یـک استـــکان چایِ داغ نمـی اَرزد !
وقتـــــی از مـوهـای خیـــسِ مـن ،
شعــــــر چکّــــه کـنـــــد ،
روی لـب های زیبای تــو ...
مرا ببر
به همان روز
همان ساعت و دقیقه و ثانیه
و همان خیابان
که تو عابر بودی و ُ
من
ناشناس.
بار دیگر
برگرد و نگاه کن مرا
این
آخرین تصویری است که از خود
به یاد دارم (عشق یعنی)
عشق یعنی...
زجر آور تر از سرطان تنهایی
دردناکی دُمل چرکین خاطراتی است که
با اشاره یک حرف
یا نجوای یک ترانه
یا بوی از دست رفته عطری قدیمی
حتی با چشمک ممتد یک خیابان ... یا
شاید با دیدن واژگان عاشقانه فیلمی احساسی
سر باز می کند ... (عشق یعنی)
عشق یعنی فریدون آسرایی,عشق یعنی وقتی که دستتو میگیرم,عشق یعنی وقتی که,عشق یعنی وقتی که بی قرارت میشم,عشق یعنی وقتی که فریدون